پيام دوستان
در انتظار آفتاب
103/8/23
سعيد عبدلي
@};-
#حسين عاشوري#
@};-
كيوان گيتي نژاد و
يچ کدوم رو به نحو صحيح اداره نکرديم اين دو ملزم و ملازم يکديگرند اما دليل مدبر هم رو درست پيدا نکردند دليلش درست اما مدبرش آدم کار بلدي در راس انتخاب و کارش نبود
به دنياي شعر و ترانه
سلام عالي بود خوشحال ميشم از وبلاگ من هم ديدن کنيد و نظرتون رو بفرماييد@};-
+
با سلام خدمت دوستان قديمي و جديد.
اين روزا اراجيفي از عده اي معلوم الحال ميشنويم که لازم شد چند نکته اي رو عرض کنم .شايد پراکنده شنيده باشيد که بعضي از فوتباليستهاي بيسواد و يکشبه به پول و ثروت رسيده و هار شده و همينطور بازيگران تاتر و سينما که افسار پاره کرده اند اراجيفي گفتن که ضمن نمايان شدن ماهيت پست و حقير و فطرت غربدگدايانه شان نمک نشانسي و خدا نشناسي شان هم بيشتر از بيش نمايان شد ادامه...
در انتظار آفتاب
103/8/20
روي سخنم بيشتر با اون حرام لقمه اي هست که يک فوتباليست وطن فروش و بي غيرت را قهرمان ملي خطاب کرده و از اون مانند يک بز تبعيت ميکند .اي وطن فروشهاي بي غيرت قهرمان ملي کشور ما اون نوجوان 17 ساله بود که وقتي ميخواست بره تو ميدون مين پوتينهاشو از پاش دراورد و داد به دوستش،و گفت اينارو از تدارکات تازه گرفتم حيفه پاره بشن بيت المال هستن و با پاي برهنه رفت روي مين و شهيد شد . اي بي همه چيزها ...
اي بي همه چيزها قهرمان ملت ما اون کساني هستن که هنوز که هنوزه بعد دها سال استخونهاي مبارکشون رو از زير خروارها خاک پيدا ميکنن و براي مادر پيرشون ميارن مادري که سالهاست چشم انتظاار يک استخوان کوچک و نشاني از پاره تنشه .نه توي بي،شرفي که پوست و استخونت از مال حرام تشکيل شده و اينروزا به مقدسات بي حرمتي ميکني و احکام شرع مقدس اسلام رو دخالت در آزادي ميدوني ...
+
بسم رب المعصومه
*ذره ذره آب شد قند زيارت شما در دلم*
طبق وعده ي داده شده (جمکران-قم)نايب الزياره ي همه ي بزرگواران پارسي بلاگي
مخصوصا خانم هايي که در طرح قرائت سوره ي نور شرکت داشتن*(پاکي، نورالزهرا، گل نرگس، شيدايي، مجاور آقا، سنا، تشنه، حرف دل، دلآرام، ربيع القلوب، قافيه باران)* بودم.
پي نوشت:
عکس اول ديشب جمکرانِ برفي :)
عکس دوم:قم پل آهنچي
اون خط خطي سفيدها هم برفه:)
اظهر
همابانو
103/8/17
+
[تلگرام]
*تلنگر*
خوب است آدمي
جوري زندگي کند که آمدنش
چيزي به اين دنيا اضافه کند…
و رفتنش چيزي از آن کم …!
حضور آدمي بايد وزني در اين دنيا داشته باشد...
بايد که جاي پايش در اين دنيا بماند
آدم خوب است که آدم بماند و آدم تر از دنيا برود.
نيامده ايم تا جمع کنيم
آمده ايم تا ببخشيم،
آمده ايم تا عشق را ؛
ايمان را ؛
دوستي را ؛
با ديگران قسمت کنيم و غني برويم
آمده ايم تا جاي خالي را پر کنيم...
که فقط و فقط با وجود ما پر ميشود و بس!
بي حضور ما نمايش زندگي چيزي کم داشت...
آمده يم تا بازيگر خوب صحنه زندگي خود باشيم.
همابانو
103/8/15
+
هيچيم و هيچکس نخرد هيچ را به هيچ...
اي روزگار ، درگذر از چون و چند ما...
.
.
.
طالب آملي
هايدي
103/8/13
روزگار با قيمت گذاري ارزش فردي را تعيين نمي کند هيچ بودن دليل پوچ شدن نيست آدم بايد از من خالي شود در منيت يار عيان و پيدا شود تا از من خود خالي نشوي چگونه با من او مبتلاي يافتن خويش شوي مردم نامي شدم و بار ديگر مي ميرم و آنجاست که هر چه خواهد او
{a h=u4e46d74210332323}sobhan{/a} درود بر کاربر قديمي سبحان . شما را کسي فراموش نميکند چون با يک کلمه دل خوش موجبات دلسردي کاربران را فراهم کرديد و هيچ ايده تازه اي هم از خود بروز نداديد تا بفهميم چگونه ميشود الکي خوش نبود . خود من يکي از همانهايي هستم که مطرح کرديد دارد دست و پا مي زند اما هيچوقت دليل آنرا متوجه نخواهيد شد . حالا هم که لب به سخن گشوديد
{a h=u4e46d74210332323}sobhan{/a} بسيار دير شده و خودتان ميبينيد که مثل سابق نيست اما خود من احتياج به حضور هيچکسي ندارم و اگر هم پستي در اين باب گذاشته ام فقط بخاطر همان چند نفري بود که حضور دارند . بنظرم دست از آن وبلاگ و کاربري قبلي بردار و با همين که آمدي بيا ببين اينجا چه امکاناتي دارد که از آن بي خبري :)
+
گفتم از کار برد مرا خنده کردنت
خنديد و گفت من به تو کاري نداشتم ...
.
.
.
وحشي بافقي
هايدي
103/8/13
ولي هرچه بود کار ما بود با آن يار شيرين سخن و گلگون سيماي باشرف و با صلابت اش آنکه از ثمرات آن شجره طيبه اهل بيت ولايت و امامت باشد که ميشود ختم به ظهور منجي عالم بشريت مهدي مصطفي عج جانم به طريق و به وجود پاکش روان بر شمشير جهاد در رهش چگونه شود کارش با ما به پايان رسد آنجا که اميد وصالش بر ما خاتم به هيج فرض و هيچ دليل و منظري ختم و به پايان نرسد الي بعد شفاعت اش
+
#معرفي_کتاب
*راض ِبابا*
«راضِ بابا» روايت شخصيت دختري نوجوان است. دختري که تمام تلاشش را به کار
ميبندد تا در زندگي اول باشد. در شانزدهمين بهار عمرش حادثهاي رخ ميدهد و
او را در رسيدن به خواستهاش کمک ميکند؛ انفجاري که در سال 1387 در حسينيه
سيدالشهداي شيراز رخ داده و نقطه اوج زندگي او را رقم ميزند.
2-اشراق
103/8/13
شهيد راضيه کشاورز 11 شهريور 1371 در ظهر گرم تابستاني همزمان با نواي
اذان ظهر در مرودشت شيراز به دنيا آمد. والدينش به خاطر ارادتي که به خانم
فاطمه زهرا (سلام الله عليها) داشتند نام راضيه را برايش برگزيدند.
روزها يکي پس از ديگري سپري ميشدند. راضيه بزرگتر ميشد و با وجودش شور و
نشاط مضاعفي به خانه ميبخشيد. از همان کودکي روحيهاي شاداب و پرشور و
نشاط داشت و لطافت و مهربانياش به وضوح در برخورد با اطرافيان آشکار بود.
راضيه تا قبل از بهار 16 سالگيش موقعيت هاي چشمگيري را در زمينه ورزش
کاراته، مسابقات قرآن و درس و تحصيل کسب کرد.
متاع تو را جز شيرين و ليلي کس خريدار نميشود مفت هم بفروشي کس نمي برد گران هم بدهي جز شيرين و ليلي نازش نمي خرد فکر بازار مباش جنس قيمي فقط خواهان يوي دارد درد تو را دوم کس نمي خرد خوش باش که وقت احتساب عشق مفت را ارزان کس نمي برد جز معشوق اين متاع تو قيمت ندارد خريدار دل ندارد تنها دلبر دل مي خرد شاه دل تنها اس ميخرد
+
آن کس که شناخت ذوقِ تنهايي
از سايهي خويشتن گريزان است...
#صائب_تبريزي
2-اشراق
103/8/13
سايه مولي اگر شد بر ما استوار و پا برجا آگر نرفتيم به خطا و نشستيم بيعت را آنجا که غيرت و شهامت و يقين و سليم و جانان و کريم و صادق طريقت حيدريان نايب امام عصر عج آقام سيد علي س و علمدار صحراي احمر حضرت آقا ذوليمين سيد مجتبي د ظ ع ذريه اي شريف باور شتابان بر محلکه دين و ايمان مکتبيان حيدري جاويد و استوار مي فهمي تنهايي نباشد سايه ترديد و قائم آل محمد بر آن حقيقت کاشف و حاضر است
انشاالله الرحمن الرحيم مکتب حيدري باقي و جاويد از براي بيعتمداران اين مکتب حافظان و جان برکفان خاندان امام مطلق سيد علي س و آقام سيد مجتبي حيدر ثاني و دگر اولاد صالح و بصير و شجاع آل محمد ص تا هرکجا که عالم ادامه يابد و اولادش و ذريگانش وجود بابرکت و قادر و شافع اش در جهان بذر افشان و باقي اين است آن مسير و آن يقين آن باور سترک و جاويد براي جان برکفان حيدري و حيدريه در اين باور مکتب حيدري
2-اشراق
103/8/13
در کار خير و در طريقت جاويد صيانت از ولايت مطلقه فقيه آنجا که اين دنيا و آن دنيا و جهان چشم دوخته بر رسالت مکتب حيدري که صيانت از نائب حضرت وليعصر ارواحنا فداه امام مطلق سيد علي س و سلاله باور و حيدر ثاني اش علمدار صحراي احمر استخاره کجا يابد مکان و زمان جايي که اين آئين و اين طريقت که بايد با نابودي صهيونيست جهاني هر چه رزل و هرچه صهيونيست نابود تا اين خوف تبديل شود منتج به ظهور
+
باورم نيست
زِ بد عهدي ايام هنوز...
عشقستان اسماعيل
103/8/6
+
سلام
چرا کسي نيست؟!
همه رفتن اينستاگرام؟!
آدرس پيج من rashed_khodaei@
شما هم پيجتون را اين زير اضافه کنيد
*قاصدك*
103/8/3
+
يه سلام از اينجا به همه!
عمو راشد اومده!
اهاي
آي كچلا
خسته ها
زخم و زيگيليا
گنده بكا
يقه چاكا
فكل كراواتيا
قرتيا
ارباب لاتا
آهاي با شومام؛ يكي نيست جواب سلام ما رو بده. ناسلامتي سلام كرديم نه تف :)
يكي نيست بگه موعليك.
م ت خ خ
کميل
ميراب
محمد جواد سلماني
هم سفره ها خوش غيرتا با معرفتا دِ آخه لامسبا كجايين؟
*ترخون بانو*
103/8/2
اگر دنبال قمري خوب مي گفتي کيوان ترفت العيني حاظر ميشدم پاي مکتب شما والله که بهترين رفيقي براي اونا که دل داده اند و اندر دل خويش پاي دل رفيق جاني مي نشينند آيا تو آن يار شيرين سخن مايي؟والله که هماني و به آن منشور دلربايي دل ما را مشغول دل خود ساخته اي.اي رفيق هميشه خاطرخواهات نبايد از ميان روسا و مکارم و جام جهان بينان نشات بگيرد!!گاهي يک دل سوخته و مانده از راهي سلام و عرض ادب مي کند
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} ياد باد آن روزگاران ياد باد! الان ديگه کسي کامنت هاي منو بخونه بايد گريه کنه
.:راشد خدايي:.
103/8/2
+
لالايي طنز و صد البته آن لاين!
لالايي را ادامه بديد
.
.
لالا لالا گل لاله/ فداي تو پسرخاله!
لالا لالا گل مريم/فداي من پسرعمه ام!
_________________________________________________________________
قافيه ها در لالايي قابل اغماض است! زياد مته به خشخاش نذاريد
.:راشد خدايي:.
103/8/2